امروز: دوشنبه 10 اردیبهشت 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
لینک دوستان
بلوک کد اختصاصی

رابطه بین تدریس ویادگیری

رابطه بین تدریس ویادگیریدسته: علوم اجتماعی
بازدید: 26 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 105 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 176

روابط بین تدریس و یادگیری می‌توان با عمل تدریس كمیت و كیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری كه در شرایط معمولی امكان پذیر نیت فراهم نمود تفاوت بین تدریس و یادگیری 1 یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی كه هر تدریسی یاد داده نمی‌شود 2 نظریه‌های دیگری، صرفاً به پدیده‌های یادگ

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

رابطه بین تدریس ویادگیری

روابط بین تدریس و یادگیری:

می‌توان با عمل تدریس كمیت و كیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری كه در شرایط معمولی امكان پذیر نیت فراهم نمود.

تفاوت بین تدریس و یادگیری:

1- یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی كه هر تدریسی یاد داده نمی‌شود.

2- نظریه‌های دیگری، صرفاً به پدیده‌های یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است؛ به عبارت دیگر، نظریه‌های یادگیر، تبیین كننده‌ی چگونگی یادگیری و توصیف كننده‌ی شرایطی است كه با حصول آن‌ها یادگیری صورت می‌گیردو در حالی كه نظریه‌های تدریس باید به بیان كننده، پیش‌بینی كننده و كنترل كننده موقعیتی باشد كه در آن، رفتار معلم موجب تغییر رفتار آن  می‌شود. نظریه‌های یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان می‌كند. در صورتی كه نظریه‌های ما تدریس توصیف كننده روش‌هایی است كه برای، وسیله معلم شاگرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و سبب می‌شود كه او یاد بگیرد.

3- نظریه‌های یادگیری بر اثر تحقیقات كشف شده است و توصیف كننده روابط تغییرهای مختلف یادگیری است، در حالی كه نظریه‌های تدریس به وسیله علمای تعلیم و تربیت وضع می‌شود.

4- وقتی كه تدریس می‌كنیم، فعالیت‌هایی را انجام می‌دهیم؛ اما وقتی یاد می‌دهیم ما شاگردان را به انجام فعالیت‌هایی وادار می‌كنیم.

5- اگر بخواهیم آن چه درس می‌دهیم یاد بدهیم، باید قادر باشیم شاگردان را درك كنیم و از آن چه در رفتار آنان اثر می‌گذارد آگاهی یابیم. نتیجه این كه اگر فعالیتی منجر به یادگیری نشود تدریس نیست.

روش تدریس در مكاتب فلسفی:

1- آرمان گرایی:[1] روش تدریس با تأكید بر خودكاری شاگرد، به تشویق محصلان به تفكر و راهنمایی آنها در انتخاب موضوع‌های  تفكر می‌پردازند و فرصت‌هایی فراهم می‌آورند كه محصلان معرفت‌های آموخته‌شان را در حل مسائل اخلاقی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند و ارزش‌‌ها و تمدن انسانی را بپذیرند. در نتیجه روش دیالكتیك مخصوصاً در موضوعاتی كه تفكر در آن دخالت دارد ترجیح دارد.

روش پروژه كه در آن شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی، ضمن برخورد با مسئله، از روی طرح و نقشه به آزمایش و مطالعه می‌پردازند جزء رو‌ش‌های آموزشی می‌باشد.

اهمام روش عدم، در تحریك یادگیری مانند روش منطقی، روش مشمول و زیبا شناسی، روش ؟ و زیباشناسی، روش به كاربردن مجاز و روش آزمایشی قابل قبول است. به طور كلی موضوع درس از روش تدریس جدا می‌باشد.

2- واقع گرایی:[2] چون واقع گرایی علم محور است، روش‌های تدریس آن حالت آمرانه دارد. معلم باید روش را كه برای  دانش‌آموز و موقعیت آموزشی تناسب دارد به كار بندد و از دانش آموزان بخواهد كه حقایق را به یاد بسپارند، مقایسه كنند و توضیح دهند. همچنین با كشف و تعبیر و تفسیر روابط، معانی و مفاهیم تازه‌ای پیدا كنند. روش تدریس معلم بر محسوسات مبتنی است و به جای تلقین معلومات به دانش‌آموزان فرصت‌هایی فراهم می‌آورد كه ایشان شخصاً به بررسی و اكتشاف بپردازند و حقایق را دریابند. بنابراین از روش سخنرانی، بحث و گفتگو و آزمایش استفاده می‌شود. همچنین ارزشیابی بسیار مهم و ضروری است و باید در هر گونه آموزش با معیارهای عینی انجام گیرد.

3- طبیعت گرایی:[3] به نظر طبیعت گرایان آموزش و پرورش باید امكان رشد طبیعی‌تر برای كودك فراهم سازد و تربیت وقتی حقیقی خواهد بود كه به طبیعت و نیروها و امیال كودك فرصت دهد كه به سرعت رشد و نمویی یابند و باید از هر گونه دخالت دخالت خود را رد كرد. تجربه مهم‌ترین روش تدریس است. كودك باید اشیا را پیش از الفاظ یاد بگیرد و همین اصل معلمان را وادار می‌كند كه تنها به روش كتاب در تدریس اكتفا نكنند. بلكه دانش‌آموزان شخصاً به تجربه و فعالیت بپردازند. منبع علم تجربه خود دانش آموز است و معلم فقط نقش راهنما را دارد. تدریس باید با روح بازی همراه باشد و بازی روش طبیعی در آموزش و پرورش است. معلم نباید از روش‌های تدریس قالبی و كلیشه‌ای استفاده كند بلكه باید روش‌های منطبق بر طبیعت دانش‌‌آموزان را كشف كند و به كار بندد. به بیان دیگر، روش تدریس باید روش طبیعی باشد نه ساختگی و تصنعی.

4- عمل گرایی:[4] چون عمل گرایی دانش آموز محور است روش تدریس تابعی از تفاوت‌های فردی خواهد بود از مهمترین روش‌های تدریس، روش حل مسئله است كه در این روش كودك را با مشكلات و مسایل عملی در زندگی مواجه می‌كنند تا شخصاً درباره آنها بی‌اندیشد و برای حل‌ آنها بكوشد.

5- وجود گرایی:[5] معلم اكنرئتائیسالیست هرگز هدف‌ها شخصی را به دانش‌آموزان تحمیل نمی‌كند و وظیفه‌ او راهنمایی دانش‌آموزان است و به طور غیر مستقیم فرصت‌هایی فراهم می‌آورد كه دانش‌آموزان برانگیخته شوند و شخصاً فعالیت كنند. دیالكتیك سقراطی روش مناسبی برای معلمان اكنرئتائیسالیست است. گفت و شنود می‌تواند سئوالاتی را برای دانش‌آموزان مطرح كند تا آنها نسبت به شرایط زندگی خویش آگاهی حاصل كنند. در روش گفت و شنود معلم اكنرئتائیسالیست بر خلاف مربی ایده‌ئالیست پاسخ سئوالاتی مطرح شده را نمی‌داند. در حقیقت بهترین نوع سئوال فقط در معنی‌آفرینی خود دانش‌آموز قابل پاسخ است.

6- پست مدرنیسم:[6] به نظر پست مدرنیست‌ها، تعلیم و تربیت فرآیندی دو سویه و متعاملی در دانشگاه زندگی است نه انتقال دانش و معلومات. گفتگوهای انتقادی، مهم‌ترین روش تدریس در پست مدرنیسم است.

7- فلسفه تحلیلی:[7] معلم باید سر دانش آموز را به دانش گرایش علمی و ذهنی باز و عینی تشویق كند و فعالیت‌های آموزشی خود برای پایه تجربه‌های شخصی دانش‌آموزان و تحلیل انتقادی مطالب درسی انجام دهد.

1- بنیاد گرایی:[8] بنیادگرایی خالی از سرگرمی و پیرایه‌هاست و آموزشگاه باید روش‌های سنتی انضباط ذهنی را محفوظ به اردو مفاهیم بنیادی را به كودك بیاموزد حتی اگر لازم باشد كه این مفاهیم را به سطح روان شناختی و فكری كودك تعمیم دهد.

2- پایدار گرایی:[9] روش تدریس تعلیمی یا دستوری بوده و نظارت فردی وجود دارد. همچنین از روش سخنرانی و گفت و شنود هدایت شده استفاده می‌شود.

3- پیشرفت گرایی:[10] در پیشرفت گرایی كودك مدار است و روش تدریس باید بر همكاری، یادگیری اجتماعی، علایق و فعالیت‌های ناشی از زندگی كودك مبتنی باشد. در نتیجه روش حل مسئله یا پروژه بر تلقین محتوای درسی مقدم است.

4- بازسازی گرایی:[11] روش تدریس باید فعالیت خود دانش‌آموزان را برانگیزد و به آن‌ها فرصت انتخاب بدهد یعنی هم دانش‌آموزان در تعیین و انتخاب هدف‌های عینی و رفتاری نقش مناسبی ایفا كنند تا توان تصمیم‌گیری فردی و گروهی در آن‌ها رشد یابد.

روش تدریس از نظر مربیان تعلیم و تربیت

1- سقراط:[12] سقراط معتقد بود كه دانش در طبیعت افراد وجود دارد كافی است كه معلم زمینه را مساعد كند و به شاگردان كمك نماید تا او خود به دانش مورد نظر برسد و از این جهت كار خود را به ماهی‌هایی تشبیه می‌كرد. سقراط در جلسات بحث با شاگردانش، ابتدا به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سئوال یا مسئله‌ای نمی‌پرداخت. بلكه از راه پرسش‌های متوالی، افراد را به تفكر وامی‌داشت و آن‌‌ها را قدم به قدم هدایت می‌كرد تا خود جواب درست را كشف كنند.

آموزش باید حركتی تدریجی و گام به گام از ساده به پیچیده از آنهم به دشوار، از عام به خاص و از قلم و حس به قلم و فهم باشد.

2- كومینیوس:[13] در آموزش نخست باید به خود اشیاء پرداخت و سپس به واژه‌ها و مفهوم‌ها، یعنی نخست با نمونه‌ها آشنا شد و پس از آن با قانون‌ها و قاعده‌ها. نخست فهمیدن است و سپس به خاطر سپردن برای فهم بهتر نخست باید طرح ساده و كلی پدید آورد و ‌آن‌گاه به آوردن جزئیات پرداخت. آموزش هر چیزی را باید با ساده‌ترین عنصرها، آن آغاز كرد تا دانش‌آموز بتواند طرح كلی از آن به دست آورد. در گام بعدی می‌توان با نشان دادن نمونه‌ها و آوردن قاعد‌ه‌ها طرح كلی را گسترش داده، موضوع را به صورت سیستماتیك بیان كرد و استثناها را شمرد در پایان می‌توان بر تفسیرها پرداخت.

روش تدریس باید كودك مدار بوده و با توجه به سن، انگیزه و توانایی و دلبستگی شاگردان برگزیده شود و در آن كودك با به كار بردن حواس مختلف، تجربیات مهمی را به دست بیاورد و به فعالیت‌های عملی بپردازد.

3- جان لوك:[14] ذهن كودك هنگام تولد مانند لوح سفیدی است كه هیچ گونه تصور، ایده و اصلی در آن نقش نبسته است. بعد به تدریج او می تواند از راه حواس مختلف خود، شناخت و تصورهای گوناگون كسب كند. بدین‌سان انسان هیچ ایده یا اصلی را در خود كشف نمی‌كند بلكه سر چه در می یابد از تجربه است. بنابراین در تدریس باید از وسایل محسوس استفاده كرد و باید روش به كار برده شود كه دانش‌آموزان بتوانند آموخته‌های خود را عملاً مورد استفاده قرار دهند.

4- هربرت اسپنسر:[15] معلم باید دانش‌آموزان را راهنمایی كند كه شخصاً به بررسی بپردازند و استنباط كنند و روش تدریس باید استقرایی باشد.

5- پرترانلد راسل:[16] روش تدریس باید بر اساس اصالت فعالیت دانش‌آموزان انتخاب شود و معلم امكان كنجكاوی، تفكر را و بحث را فراهم می‌آورد تا دانش‌آموزان با پرورش توجه ارادی در خود، به فعالیت و كشف حقایق بپردازند.

6- ژان ژاك روسو:[17] كودك باید درس خود را از طبیعت‌ فراگیرد و به وسیله كنش متقابل و تجربیات مستقیم اطلاعات به دست آورد روش او تعلیم تربیت منفی بود یعنی قبل از دادن معلومات از راه ورزیدن حواس فرد را برا تعقل آماده می‌ساخت.

بنابراین او تعلیم و تربیت منفی را نوعی انتظار برای یادگیری و دخالت نكردن می‌دادند. روش تدریس دانش‌آموزان محور است و بر مراحل رشد، نیازها، استعداد‌ها و رغبت‌های كودكان مبتنی است و  راهنما و هدایت كننده است. روسو بر پرورش حواس، بازی و ورزش، مثال نگه داشتن كودكان و شناخت طبیعت كودك تأكید می‌كند.

7- مادیا مونته موری:[18] به نظر مونته موری آموزش و پرورش باید به اتكای مشاهدات دقیق و مستمره از طبیعت و قوانین رشد كودك الهام بگیرد و از ه  گونه قید و شرط ناشی از سنت و عادت‌ها باشد. روش مونته مدری بر اساس نظریات او درباره رشد كودك شكل گرفته است. به همین جهت محیطی را پدید می‌آورد كه با استفاده از فعالیت‌ها و مسایل ویژه، نیازهای كودكان را در سر دوره اساسی و اولیه رشد یعنی 1- دوره آموزش حركتی یا تجارب عملی زندگی[19]. 2- دوره آموزش حسی یا تربیت حواس[20]. 3- دوره آموزش مهارت‌های تحصیلی یا مدرسه‌ای یا آموزش خواندن و نوشتن[21] برآورده می‌نمود. مونته مدری روش تربیتی خود را روش علمی معرفی می‌كرد و آن را مرتب از سه عمل مشاهده، آزمایش و تجزیه و تحلیل می‌دانست.

از خصوصیات روش مونته مدری، توالی و تربیت در مراحل آموزش و سازماندهی و نظم آن می‌باشد. در نظام آموزشی مونته مدری مسئولیت آموزش و پرورش كودك، تا حد امكان بر عهده خود اوست و آزادی و فعالیت دو اصل مهم دیدگاه تربیتی او می‌باشد.

8- ادوارد كلاپارد:[22] كلیه آموزش ابتدایی فعالیت آزاد است كه عمدتاً بر آزمایش و تجربه مستقیم مبتنی است بنابراین روش كیل پاتریك روش پروژه است. در این روش فعالیت‌های آموزشی بر رغبت‌های دانش‌آموزان مبتنی است. دانش‌آموزان آن چه را كه دوست دارند انجام می‌دهند و یاد می‌گیرند. در این روش موضوعی انتخاب می شود و مواد لازم برای مطالعه درباره آن میان دانش‌آموزان به شكل گروهی یا فردی تقسیم می‌شود. و سپس دانش‌آموزان یافته‌های خود را با یكدیگر مورد بحث قرار می‌دهند و سرانجام یافته‌های هماهنگ درباره آن موضوع، به شكل وحدت یافته‌ای عرضه می‌شود و مورد قضاوت قرار می‌گیرد.

10- جان دیویی:[23] به نظر او جریان‌های تربیتی رشد استعداد تفكر در شاگردان اهمیتی خاص دارد و جنبه‌های مختلف تعلیماتی نیز به وسیله‌ی ایجاد عادات خوب تفكر وحدت پیدا می‌كنند. فكر كردن روش اساسی تجربیات تربیتی یابد عبارت دیگر روش آموزش می‌باشد. تفكر باید در ضمن تجربه جریان پیدا كند. روش تدریس از نظر دیویی همان روش تحقیق است.

11- مارتین بوبر:[24] تدریس عبارت است از مهارت كلامی یا دیكته كردن و كودك مجبور است به صورت مستقیم و یا تابع اراده معلم باشد یا تابع مجموعه دانش. معلم نظریات گوناگونی را به منظور فراهم آوردن زمینه بحث واقعی درباره‌ی محتوای درس به كلاس ارائه می‌كند، بعد از بحث كلاسی. معلم نظرش را به كلاس عرضه می‌كند و از دانش‌آموزان می‌خواهد تا این نظر را بر تجربه خود و دانشی كه از این كلاس و كلاس‌های قبلی گرد‌ آورده است، متكی سازد.

12- فرانسیس بیكن:[25] بیكن در كتاب آدگاتن نوتیكه ارسطو استدلال قیاسی و نادیه، گرفتن روش تجربی را ناروا شمرده و می‌گوید: قیاس كه از گزاره های علمی آغاز می‌كند، هیچگاه ما را به شناختی تازه نمی‌رساند و تنها به آن چه می‌دانیم نظم می‌بخشد.

بیكن با روشن كردن اهمیت روش تجربی و منشا به دادن برتری پژوهش بر آموختن دانش پیشینیان از بنیانگذاران فلسفه علم در دوران نو گردید.

13- اسنوئل كانت:[26] فهمیدن نتیجه كوشش و فعالیت آزاد خود فرد است. بهترین راه فهمیدن انجام دادن است. بهترین راه پرورش خرد روش سقراطی است.

كسب دانش باید بر پایه مشاهده و ادراك حسی استوار باشد.

14- پستالوزی:[27] هر آموزش نظری باید با نگرش حسی ‌یعنی تجربه تازه كودك یا مطالعه محیط اطراف در آغاز گردد زیرا طبیعت كودك چنین است كه نخستین توانایی‌های او همانا توانایی‌های حسی ‌است. بدین‌سان به كار بردن واژه‌ها و مفهوم‌هایی كه برای كودك هیچ گونه زمینه حسی و تجربی ندارند، نه تنها چیزی به او نمی‌آموزد بلكه مانع به كار آمدن فهم است. از این رو هیچ مفهومی را نباید به كودك آموخت مگر آن كه نخست نگرش حسی از آن داشته باشد. بر این اساس می‌توان دریافت كه روش تدریس پستالوزی بر پایه ادراك و شناخت استوار است تا حافظه و تمرینات شفاهی. برای آموزش كودكان باید از وسایل ملموس و اشیا محیط پیرامون استفاده نمود. زیرا آموزش با واقعیت زندگی تطبیق نماید. باید چیزی كه به كودكان آموخته می‌شود. با مشاهده و تجربه شخصی آنها ارتباط كامل داشته باشد. به باور پستالوزی مشاهده به شناخت و آگاهی بیشتر مفید می‌شود و همین امر هست مهارت‌های كلامی، قدرت سخن‌گویی و مهارت‌های تحصیلی بهتر می‌گردد. در دیدگاه تربیتی پستالوزی با یك علم توام با عمل باشد.

15- هربارت:[28] هربارت از بنیانگذاران روش علمی در آموزش و پرورش است. با كار اوست كه آموزش و پرورش بر بنیاد روان‌شناسی استوار می‌گردد.

او پس از پذیرفتن اسمیت روش پستالوزی در فراهم آوردن حسی و تجربی آموزش‌ها آن را تغییر، گام‌ می‌شمرد و در جستجوی روشی است كه از این یافته‌های حسی و تجربی نظام فهمیدنی پدید آورد و از سویی دیگر از حد آموزش‌های حسی و تجربی فراتر رود.

هربارت بر آموزش زمان یافته، از پیش تعیین شده، از روی طرح و برنامه و با گامهایی مشخص ؟ با در نظر داشتن چگونگی فهمیدن برگزیده شود اهمیت می‌دهد. روش پیشنهادی او دارای 5 گام به شرح زیر است:

1- آماده سازی:[29] در این مرحله معلم با باز گفتن یا پرسیدن در سالهای گذشته كه به درش فنون ارتباط دارند توجه شاگردان را به نكته‌های لازم بر می‌انگیزد.

2- عرضه كردن:[30] در این مرحله از تدریس معلم افكار یا درس تازه را عرضه می‌كند.

3- ارتباط:[31]  بعد از عرضه داشته افكار یا درس تازه معلم باید میان مطالب قبلی و

موضوع‌های تازه ارتباط واقعی وجود آورد.

4- تعلیم:[32] در این مرحله معلم فكر كلی مورد نظرش را بصورت واحد و مرتب درآورده و تعلیم می‌دهد و معلومات دانش‌آموزان با همدیگر در آمیخته، بصورت واحد كل در می‌آید و نظامداری شود.

5- كاربرد:[33] در این مرحله‌ كه برای دانش‌آموز بسیار اهمیت دارد، معلم او را به مواد و كاربرد آموخته‌هایش را نمایی می‌كند به عبارت دیگر دانش‌آموزان یاد می‌گیرد كه از آموخته‌هایش در چه مواردی از زندگی واقعی می‌تواند استفاده كنند.

16- فروبل:[34] نخستین كار مربی باید گسترش روابط كودك با محیط باشد. كودك از راه پاسخ‌های طبیعی كه به محیط و چیزهای پیرامون خود می‌دهد آنها را می‌شناسد. برای كودك این پاسخ یا فعالیت طبیعی همان بازی كردن است. بازی است كه آگاهی به محیط را در كودك پدید می‌آورد. بازی كردن، طبیعی‌ترین راه آگاهی به محیط و آگاهی به خود است زیرا بازی آزاد‌ترین فعالیت است و همه‌ی هستی كودك چون یك كل در آن جلوه‌گر می‌شود. آزادی، خودكاری و فعالیت برترین جنبه انسان است و بازی كودك را به جهان بزرگتر می‌پیوند. كاربری تنها راهنمایی و هدایت است برای رسیدن به خود آگاهی حقیقی هدایت نقش مهمی وارد. فروبل بیش از هر چیز به نقش تربیتی بازی توجه می‌كند و بازی در نظریه تربیتی فروبل چون نمودی از آزادی و فعالیت و شادی و چون شایسته‌ترین راه تحول طبیعی، اهمیتی بنیادی یافت.

روش‌های تدریس سنتی

1- روش حفظ و تكرار:[35] در این روش، به خاطر سپردن مطالب به وسیله‌ی تمرین و تكرار و پس دادن آن مهمترین كار به شمار می‌رود.

انواع تمرین عبارتند از:

1- تمرین تكراری یا طوطی وار: این نوع تمرین و تكرار صرفاً برای حفظ كردن صورت می‌گیرد و سهم تفكر و تعقل اندك است دانش‌آموزان مطالب را با معنی بسیار محدود و با فشار و زور تكرار در ذهن خود جایگزین می‌سازند و توجهی بر مقصود اصلی ندارند مانند از بر كردن جدول ضرب.

2- تمرین استنباطی: تمرین استنباطی با علاقه، تفكر، استدلال، مباحثه و كاربرد مفاهیم و موقعیت های تازه توأم است و تكرار به شكل واحدی صورت نمی‌گیرد. بلكه این تمرینها، ضمن داشتن تفاوت با یكدیگر، در اطراف یك موضوع و یا مفهوم دور می‌زنند مانند تمرین هندسه.

3- مرور: برای تقویت یادگیری مطالب قبلاً آموخته شده است و با خلاصه كردن، یادداشت كردن، ترمیم و طراحی همراه است.

4- تمرین عملی: به منظور كسب مهارت‌های حركتی و فنی و حرفه‌ای صورت می‌گیرد مانند تمرین‌های ورزشی و تمرین كار با دستگاه‌ها.

در این روش تدریس عبارت است از ادامة مفاهیم به صورت شفاهی یا كتبی از طرف معلم كه به محتوای درس مسلط است و حفظ كردن توسط شاگردان اغلب پاداش و تنبیه از عوالم ایجاد انگیزه است و ارزشیابی تنها به منظور سنجش حافظه و میزان تسلط شاگردان بر محتوا صورت می‌گیرد انضباط بسیار سخت و آمرانه است و روابط معلم و شاگرد برای سر احترام و ترس باشد به هدف اصلی پرورش نیروی ؟ ذهنی است.

رهنمودها و مهارت‌های عملی:

1- دانش‌آموزان باید بدانند كه تمرین به خودی خود هدف نیست بلكه هدف رسیدن به نتایج یا دیگری در حیطه‌های سه گانه‌ی شناختی، عاطفی و روان ـ حركتی است.

2- جلسات تمرین نباید زیاد طولانی و خسته كننده باشد.

3- با افزایش سن توانایی انجام تمرین های و طولانی‌تر فزونی می‌یابد.

4- معلم باید از مفاهیم مهم درس آگاه باشد و حجم تكلیف را متناسب با آن و نیاز واقعی دانش‌آموزان در نظر بگیرد.

5- بهتر است از حفظ كردن مطالب با به خاطر پس دادن درس، خودداری شود. بر كلامی دیگر حفظ كردن نباید هدف باشد.

محاسن:

1- این روش برای به خاطر سپردن اصول، قواعد و قوانین متناسب است.

2- برای تعلیم و تربیت جمعی، به منظور حفظ و نگهداری معتقدان تاریخ، فرهنگ و ادبیات یك ملت مفید است.

3- برای تقویت و پرورش صفاتی از قبیل اطاعت و احترام به گذشته روش خوبی است.

4- كمتر به معلمان با تجربه نیاز دارد.

5- ارزانترین روش آموزشی است.

محدودیت‌‌ها:

1- در این روش ارتباط و كساری متقابل بین معلم و شاگرد وجود ندارد.

2- چون و پیام مناسبی‌ برای برانگیختن كنجكاوی شاگردان نیست، آنها اغلب از محیط مدرسه بیزار می‌شوند.

3- این روش افراد متفكر، تعلیم‌گر و نقاد پرورش نمی‌دهد.

4- در این روش به علاقه، رغبت و استراد شاگردان و تفاوتهای فردی ‌آنان توجه نمی‌شود.

5- معلومات كسب شده رابطه ای با زندگی واقعی ندارند و افراد فعال و شایسته‌ای برای زندگی اقتصادی و اجتماعی تربیت نمی‌شوند.

2- روش توضیحی:[36] روش توضیحی عبارت است از انتقال مستقیم اطلاعاتی به دانش‌آموزان با استفاده از مطالب چاپی (كتاب و جزوه) و یا بوسیلة سخنرانی. معلم هم اصول و هم راه حل مسائل را ارائه می‌دهد و تمام مطالبی را كه باید آموخته شود به دانش‌آموزان عرضه می‌دارد.

دوم بیان علل رویدادها، روابط میان مفاهیم دانه شیر ما، و توصیف و تشریح فرآیندهای پردازد. براون (1987) توضیح دادن را به عنوان فهمانیدن چیزی به كسی تعریف كرده است.

انواع توضیحات:

براون (1987) انواع توضیحات را به سه دسته تقسیم كرده است: تفسیری[37]، توصیفی[38] و تحلیلی كه باید سئوال ، چگونه  منطبق هستند. توضیحات تفسیری معنی اصلی یك اصطلاح، عبارت، مطالب، یا نكته را روشن می‌كنند مثال‌های این نوع توضیح دادن پاسخ‌های پرسش سایرند:

زمان چه نوع داستانی است؟

قورباغه چه نوع جانوری است؟

توضیحات توصیفی فرآیند ما، ساخت و شیوه‌های اجزایی كه نشان می‌دهند مانند پاسخ‌‌های امثال زیر:

تلمبه دوچرخه چگونه كار می‌كند؟

دید سولفوریك چگونه درست می‌شود؟

توضیحات تحلیلی شامل اصل‌ها، تعمیم‌ها، انگیزه‌ها و ارزش‌ها هستند و علت‌ها را در بر می‌گیرند مثال‌های این نوع توضیحات پاسخ‌‌های سئوال‌های زیرند:

چرا ملمپا می‌سوزد؟

چرا من به خواندن این كتاب‌ها مشغولم؟

تدابیر ارائه و توضیح دادن:

1- قاعده ـ مثال ـ قاعده:[39] یكی از تدابیر مؤثر در ارائه و توضیح دادن مطالب استفاده از روش قاعده ـ مثال ـ قاعده است در این روش ابتدا معلم قاعده یا اصلی را بیان می‌كند، بعد با مثال‌هایی آن را توضیح می‌دهد و پس با بیان بعد داخل گفته شده اما با عبادت پردازی متفاوت از مطالب خود نتیجه‌گیری می‌كند.

2- حلقه‌های توضیحی و مثال:[40] منظور از حلقه‌های توضیحی آن دسته از حروف ربط و اضافه هستند كه به علل، نتایج، معانی و مقاصد یك رویداد یا اندیشه اشاره می‌كنند، مانند «زیرا»، «از آنجا كه»، «به این منظور»، «اگر  پس»، «بنابراین» و «در نتیجه» (روزنشاین[41]، 1971). معلم می‌تواند به كمك این حلقه‌های توضیحی به یاد گیرند گام كمك كند تا روابط میان مطالب اظهار شده توسط او را درك كنند و از اظهاراتش بیشتر استفاده نمایند.

پس از توضیح ویژگی‌های مختلف مفاهیم ارائه شده، مثال‌های مربوط به آن می‌تواند به فهم شنوندگان كمك كند. مثلاً كبوتر موردی از مفهوم پرنده و مار موردی از مفهوم خزنده است.

1- رهنمودها و مهارت‌های عملی:

1- توضیح روشن و قابل درك باشد.

2- توضیح نكات اصلی و اساسی را در داشته باشد.

3- توضیح نكات مبهم و مشكل درس را تفهیم كند.

4- توضیح كافی و دقیق باشد.

5- توضیح سر چه قدر ساده و كوتاه باشد بهتر است زیرا شنونده به آسانی و با سرعت بیشتری مطالب را درك می‌كند.

6- استفاده از مثال‌ها، تصاویر، فیلم و ... توضیح یك مطلب را جالب، ساده و منطقی می‌سازد.

7- معلم باید به هنگام توضیح از كلام و عقاید دانش‌آموزان استفاده كند.

محاسن:

1- می‌توان مجموعه كاملی از حقایق تا اصول مفاهیم را به شیوه منسجم به دانش‌آموزان آموخت تا آنها اطلاعات منظم و سازمان یافته را دریافت كنند.

2- چون تعداد یاد گیرنده بیشتری می‌تواند در كلاس شركت كنند مقرون به صرفه است.

3- معلم می‌تواند با انعطاف‌پذیری مطالب را ارائه دهد یعنی مفاهیم مشكل را بیشتر توضیح داده و با ارائه مثال‌های روز قابل فهم سازد.

4- معلم با طرح سئوال‌های مناسب می‌تواند نیز به درك دانش‌آموزان كلاس را نسبت به مطالب ارائه شده بدست آورد و بر این مبنا سطح ارائه مطالب را به نیاز‌های دانش‌آموزان منطبق سازد.

5- این روش را تشریح یا توضیح واقعیات و مفاهیم اساسی مؤثر است.

محدودیت‌ها:

1- دانش‌آموزان مطالب را حاضر و آماده دریافت می‌كنند و در كشف حقایق‌ها فعال نیستند.

2- این روش در مورد تدریس سطوح بالای یادگیری و فعالیت‌های ذهنی مانند درك و كاربرد كمتر مؤثر است.

1- روش سخنرانی:[42] روش سخنرانی یا روش آموزش مستقیم[43] یكی از روش‌های بسیار معمول مورد استفاده معلمان در سراسر جهان است كه فعالیت اصلی كلاس درسها‌را معلم خود بر عهده می‌گیرد و از راه‌های مختلف ارائه و نمایش دادن مطالب به آموزش‌ها موضوع‌های گوناگون می‌پردازد. از این رو به آن روش نمایشی[44] و روش ارائه[45] نیز گفته می‌شود. چون اكثریت فعالیت‌های آموزشی معلم جنبه كلامی دارد نام روش سخنرانی به آن داده‌اند.

مراحل اجرای روش سخنرانی:

1- آمادگی:

الف) آمادگی از نظر تجهیزات: وسایل آموزشی مانند فیلم، تلویزیون، اسلاید و نوار‌های ضبط شده باید با توجه به هزینه‌ها مورد بررسی قرار گرفته و انتخاب شوند.

ب) آمادگی عاطفی: كاهش ترس ناگهانی با روش از بین بدن منظم حساسیت به منظور افزایش توانایی ارتباط در هنگام ارائه سخنرانی.

ج) آمادگی از نظر زمان: سازماندهی خوب یك سخنرانی  راه حلی مانند جمع‌آوری اطلاعات، تنظیم مطالب، تعیین موارد مهم و مثال‌های نافذ و ناب مستلزم وجود زمان مناسب است.

2- مقدمه:

الف) ایجاد رابطه بین معلم و شاگرد: معلم به معرفی خود، پرسیدن نام شاگردان و تعیین كردن مراحل كار می‌پردازد.

ب) جلب توجه شاگردان: شیوه‌ها ی جلب توجه شاگردان به سخنرانی متعدد است.

فعالیت‌هایی همچون طرح سئوال، بحث و گفتگو، استفاده از وسایل بصری ممكن است موجب جلب توجه شاگردان به محتوای سخنرانی بشود. در جلب توجه شاگردان رعایت نكات زیر می‌تواند بسیار مفید باشد:

1- شناخت علایق و خواسته‌های شاگردان: معلم باید به عوامل متعددی مانند سن، جنس، وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی سطح توانایی‌ها، موفقیت‌ها و سوابق آموزشی توجه كند و برای شناخت آنها، سخنرانی خود را سازمان دهد.

2- ایجاد انگیزش: بهتر است هنگام سخنرانی به فراگیران گفته شود: «مطالب مشكل و مهم اما قابل فهم و حل است» در چیز حالتی، اگر آنان در درك مطلب یا حل مسأله موفقیت بدست آورند اعتماد به نفس آنها بیشتر خواهد شد.

3- بیان هدف‌های آموزشی و آماده كردن یاد گیرندگان: مانند هر روش آموزش دیگر، در روش سخنرانی نیز بیان صریح هدف‌های آموزشی در آغاز هر درس ضروری است. بهتر است معلم هنگام بیان هدف‌های آموزش درس به یاد گیرندگان كمك نماید تا نیز این هدفها با آنچه در درس‌های قبلی آموخته‌اند پیوند ایجاد نمایند. علاوه بر این، وقتی كه هدف‌های آموزش درس، پیش از آموزش مطالب درس، در اختیار یاد گیرندگان گذاشته می‌شود به آنان كمك می‌شود تا بین مطالب یك درس خاص و ارتباط آن بازنه‌گر خودشان پیوند برقرار سازند (آدرندز 1994) در دو مطالعه كه بلگارد[46] ، روزنشاین وگیخ[47] (1971) انجام داده‌اند  ضریب بستگی  میزان «وضوح هدف‌ها» و یادگیری شاگردان را 39/0 اعلام كرده‌اند.

پس از آگاه ساختن یاد گیرندگان از هدف‌های درس، معلم باید آنان را برای یادگیری آن، هدف‌ها بوسیله مرور درس‌های گذشته آماده می‌سازد.

آوندز (1994) اصطلاح ایجاد آیا ؟[48] و اجرای این منظور مورد استفاده قرار داده است. او، علاوه بر مرور درس‌های گذشته، طرح یك سئوال یا حتی یك رویداد یا یك قصد را كه به اطلاعات و دانش‌های قبلی یا دیگر نه گام. مربوط باشد روش مناسبی برای جلب توجه و آماده ساختن دانش‌آموزان می‌داند.

4- استفاده از پیش D زمان دهنده: اگر چه میزان تأثیر پیش سازمان دهنده در روش سخنرانی چندان معلوم نشده است و حتی آگاهی نامعین و تا حدودی متناقض است اما به اعتقاد آزوبل، اگر مفاهیم ارائه شده در سخنرانی با ساختار شناختی شاگردان  بوسیلة  زمان دهنده ارتباط داده شود، درك و یادگیری مفاهیم بسیار با M خواهم رفت. با ارائه پیشروی زمان دهنده شاگردان قادر می‌شوند اطلاعاتی را كه به آنها داده شده است دسته‌بندی، حفظ و یادآوری كنند.

5- پیش آزمون و فعال كردن آگاهی و اطلاعات شاگردان: آزوبل بر لزوم پیش آزمون تأكید می‌كند و معتقد است كه یاد گرفته قبلی شاگردان مهمترین عامل در یادگیری آنهاست. پیش آزمون به شاگردان آگاهی می‌دهد كه چه موضوعاتی مهم است همچنین. اطلاعات لازم را در مورد زمینه‌های علمی شاگردان در اختیار معلم قرار می‌دهد كه می‌تواند برای تنظیم سخنرانی بسیار مفید باشد.

3- متن و محتوای سخنرانی: متن سخنرانی قسمت اصلی و بسیار مهم سخنرانی را تشكیل می‌دهد و در ارائه آن باید به نكات زیر توجه كرد:

الف) جامع بودن محتوا: متن سخنرانی باید تمام هدف‌های آموزشی را در برداشته باشد؛ به عبارت دیگر، محتوای سخنرانی باید تمام حقایق، مفاهیم و اصول را كه معلم می‌خواهد شاگردانش بیاموزند در برداشته باشد.

ب) سازماندهی منطقی محتوا: «عدم سازماندهی بر روی درك ارتباط نوشتاری اثر می‌گذارد، اما تأثیر آن بر روی درك ارتباط شفاهی قابل تردید است.»[49] اسیكنر معقتد است كه وقتی مواد آموزی، خوب سازماندهی شوند، یادگیری آسانتر می‌شود؛ زیرا سازماندهی قدرت درك مفاهیم را افزایش می‌دهد.

سخنرانی‌هایی كه با روش منظم و منطقی سازماندهی می‌شوند، مفهوم كاملی را در روش شونده به وجود می‌آورند. در این نوع سخنرانی‌ها، شاگرد احساس می‌كند كه سخنرانی، در مجموع به یك هدف  پیش می‌رود. در سخنرانی‌های نامنظم و سازماندهی نشده، معمولاً سخنرانان از شاخه‌ای بر شاخه دیگر می‌پرد و شنونده نمی‌تواند خط فكری خاطر را دنبال كند و به نتیجه مطلوب برسد.

به عقیدة گویر[50]، سازماندهی محتوای سخنرانی را یكی از روش‌های زیر می‌توان انجام داد:

1- رابطة جراباكل طبقه‌بندی سلسله مراتبی: تقسیم ایده كلی به مفاهیم جزئی و مشخص نمودن ارتباط آنها با هم.

2- همبستگی تسلسلی: این نوع سازماندهی، در واقع یك نوع سازماندهی بر اساس توالی زمانی، علت و معلولی یا توالی موضوع است در اینجا سخنران مبنایی برای سازماندهی به كار می‌گیرد. كسی كه مبنا را بفهمد یادآوری توالی برایش آسان خواهد بود.

3- ایجاد رابطه میان محتوا و هدف: منظور برجسته كردن مفهوم اصلی است. در این نوع سازماندهی، سخنران معیاری را برای موضوع اصلی ارائه می‌دهد كه مشخص می‌كند چه موضوعاتی در مقوله سخنرانی هستند یا نیستند. این نوع سازماندهی را «سازماندهی زنجیره‌ای» نیز گفته‌اند. زیرا یك سلسله حوادث با یك نظم خاص تسلسل زمانی و علت و معلولی به یكدیگر مرتبط می‌شوند.

4- سازماندهی بر اساس همبستگی كلمات یا عبارات: سخنران كلمات یا عباراتی را به طور آشكار در ساخت سازماندهی‌اش به كار می‌گیرد و به شاگردان امكان می‌دهد كه كاملاً از آن آگاه شوند و آنگاه با تكرار برخی عبارت‌ها، شاگردان را در یك مورد خاص آموزش می‌دهد.

5- سازماندهی بر اساس مقایسه: برای مقایسه تمام یا بخشی از یك سخنرانی با یك یا دو موضوع دیگر، معلم باید معیارها مقایسه را مشخص كند و سپس یكایك موضوعات مورد نظر را بر اساس آن معیار، تحلیل و پس از تحلیل با هم مقایسه كند.

6- سازماندهی تركیبی: استفاده از چند نوع سازماندهی در طول یك جلسه سخنرانی است.

سازماندهی باید با توجه بر محتوا، مدت و وضعیت سخنرانی تنظیم شود. هر یك از انواع ذكر شده در یك شرایط و یا یك موضوع خاص می‌تواند كاربرد بیشتری داشته باشد.

ج) استمرار توجه شاگردان در طول ارائه محتوا:

1- روش بیان:[51] منظور از روش بیان كاربرد كلمات و عبارات صریح و گویا از سوی معلم یا سخنران است. روشی عكس ابهام است.

ابهام در بیان معلم در یك رشته پژوهش آموزش (هیلر[52]، 1968؛ گیشر[53]،, و كامئس[54]، 1969؛ اسمیت[55] و كاتن[56]، 1984) مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصل متحققاً نشان داده‌اند كه روش بیان با بالا بودن سطح دانش معلم از موضوع درسی و رابطه مستقی، و ابهام در كلام با پایین بودن سطح دانش او رابطه معكوس دارد. به سخن دیگر، هر چه معلم بر مطالبی كه درس می‌دهد بیشتر مسلط باشد و اطلاعات جامع‌تری درباره آن كسب كرده باشد بیان او روشن‌تر و قابل فهم‌تر، و هر چه در زمینه سخنرانی كم اطلاع‌تر باشد سخنان او مبهم‌تر و غیرقابل فهم‌تر‌ خواهد بود.

همچنین پژوهش‌های بالا نشان داده‌اند كه ابهام در كلام معلم منجر به یادگیری كمتر دانش‌آموزان می‌شود.

معلم می‌تواند برای افزون بر روشنی بیان و كاهش از ابهام در سخنگویی و در نتیجه افزایش میزان یادگیری دانش‌آموزان مطالب درسی را به طور كامل مطالعه كند و آنها را به خوبی یاد بگیرد. افزون بر این سازماندهی درست مطالب و طرح‌ریزی فعالیت‌های آموزشی روش سخنرانی را ثمر بخش‌تر می‌سازد.

2- تغییر دادن محرك: تنوع در بكارگیری محرك‌ها پس بالا رفتن انگیزه یادگیری خواهد شد بروزنشاین در تحقیقی نشان داده است كه بین تنوع در حركات و حالات چهرة معلم و پیشرفت تحصیلی شاگردان رابطه مستقیم وجود دارد. 

افراط در تغییر محرك موجب كاهش توجه شاگردان می‌شود تحقیقات نشان می‌دهد كه رابطه تغییر محرك و پیشرفت تحصیلی در دبستان منفی و در دبیرستان مثبت است.

3- تغییر كانال ارتباطی: با تغییر دادن كانال ارتباطی از سمعی به بصری احتمال تغییر مناسب در الگوی رفتاری بوجود می‌آید و این امر باعث بالا رفتن توجه شاگردان می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد كه بزرگسالان نظام آموزش بصری را بر سمعی ترجیح می‌دهند.

معمولاً با بالا رفتن سن، شاگردان به اطلاعات بصری نسبت به اطلاعات سمعی توجه بیشتری می‌كنند.

عامل دیگری كه در تأثیر وسایل بصری دخالت دارد، آسان و داده بودن وسیله است. به هر حال معلم باید در حین آموزش از وسایل تصوری برای خلاصه كردن و سریعتر ارائه دادن مطلب استفاده كند. وسایل تصویری باید روند پیشرفت مسائل و تغییرات مربوط را نشان دهند. محرك‌های بصری باید بر اساس ویژگی‌های هوشی و آموزش شاگردان انتخاب شوند.

شور و شوق و تحرك: حركت و جنب و جوش معلم هنگام آموزش یكی از عوامل بالا برندة سطح اثر سنجی آموزش معلم است. راه رفتن، حركات بدنی، برقراری تماس چشمی به فرو فرد دانش‌آموزان  معلمان پر تحرك است. به طور كلی، در پژوهش‌هایی كه در آنها روش سخنرانی معلمان با ویژگی‌های چون در برانگیزاننده، «پر انرژی»، «با تحرك» و «زنده» تعریف شده‌اند یاد گیرند گام از نحوه آموزشی معلمان راضی‌تر بوده و پیشرفت بیشتری داشته‌اند. (روزنشاین، 1970)

5- استفاده از طنز: استفاده از طنز مربوط به مطالب درسی میزان توجه و یادگیری شاگردان را افزایش می‌دهد (كاپلان و پاسكو 1977)

6- پرسش و پاسخ در حین سخنرانی: یكی از راه‌های كاهش دادن  از مشكلات روش سخنرانی پرسیدن سئوال به هنگام سخنرانی است كه فواید زیر را دارا است:

1- این سئوال‌ها نكات و موضوعات مهم سخنران را مورد تأكید قرار می‌دهند.

2- پاسخ دادن به سئوال‌ها منجر به تكرار و تمرین مطالب آموزش داده شدة معلم از سوی یادگیرندگان می‌شود.

3- یادگیرندگان با پاسخ دادن به این سئوالها‌ متوجه می‌شوند كه چه قسمت‌هایی از درس را یاد گرفته و چه قسمت‌هایی را هنوز یاد نگرفته‌اند و در نتیجه به خود آگاهی رسیده، ممكن است انگیزه یادگیری آنان برای یادگیری نكات بعدی افزایش پیدا كند.

4- این سئوال‌‌ها از حواس پرتی یاد گیرندگان جلوگیری به عمل می‌آورد و توجه آنان را به مطالب درسی افزایش می‌دهد.

5- سئوال كردن می‌تواند مانند تغییر محرك عمل كند، و سبب وقفه كوتاهی در ارائه مطالب پدید شده و در نتیجة این استراحت كوتاه، مطالب قبلی با فرصت بیشتری در ذهن جای بگیرند.

6- از طریق این سئوال‌ها می‌توان مطالب درسی را تكرار و در ذهن مرور و جمع و جور كرد تا به پاسخ سئوال دست یافت.

6- یادداشت برداری: یادداشت برداری[57] دانش‌آموزان را از حالت غیر فعال خارج می‌سازد و به شركت در فعالیت كلاسی وامی‌دارد محتیج و برلاینر (1984) نتایج پژوهش‌های همبستگی مربوط به رابطه بین یادداشت برداری و نمرات آزمون مطالب سخنرانی را مورد بررسی قرار داده و گزارش كرده‌اند كه رابطه بین این دو متغیر در همه پژوهش‌ها مثبت و قابل ملاحظه بوده است.

با این حال برلاینر (1984) گزارش كرده است كه یادداشت برداری تنها برای كسانی مفید است كه دارای حافظه كوتاه مدت قوی هستند. یادداشت برداری به ویژه در مواردی كه متن سخنرانی یا مأخذی كه بتوان موضوعات ارائه شده در سخنرانی را و در آنها پیدا كرد وجود نداشته باشد مفید است نشان داده شده كه «دست كم 60 درصد محتوای یك سخنرانی در طول 24 ساعت پس از آن از یاد شنوندگان می‌رود مگر آنكه در این باره اقدامی انجام گیرد.» (براون، 1987)

«عمل یادداشت برداری برای این است كه محتوای سخنرانی را برای همیشه قابل استفاده سازد، بنابراین اشاره از مداد رنگی، كیسه). چهارخانه‌ها، پیكان‌ها، پرانتز‌ها، نمودار‌ها و جداول خلاصه برای منظم كردن یادداشت‌ها بسیار مهم هستند.» (براون، 1987)

براون (1987) در كتاب سخنرانی كردن و توضیح دادن به دانش‌آموزان به پیشنهادهای زیر را برای بهتر یادداشت برداشتن ارائه داده است:

1- عنوان و تاریخ سخنرانی را در بالای صفحه اول یادداشت‌های خود بنویسید.

2- بین سطرها جای كافی منظور كنید تا بعد بتوانید اطلاعات دیگری به آنها بیفزایید.

3- از علامت‌گذاری و خط كشیدن زیر كلمات و عبارات مهم استفاده كنید.

4- از نمودارها، ابر و ماه كمانها و سایر تدابیر استفاده كنید.

5- نكات اصلی، دلایل تأكید كننده، مثال‌ها، و موارد را از هم جدا كنید.

6- ببینید كه طرحی كه سخنران نشان می‌دهد مهمتر است یا توضیحات كلامی‌اش، همان را یادداشت كنید.

7- بر یادداشت نكات مهم اكتفا نكنید و برای عقب نماندن، از علائم اختصاری گوناگون استفاده كنید و یادداشهایتان را با هم مقایسه كنید.

4- جمع‌بندی و نتیجه‌گیری: آخرین مرحله روش سخنرانی است و شامل موارد زیر می‌باشد.

1- الف) شاگردان نظر خود را دربارة درس بیان كنند.

2- ب) معلم به سئوال‌های شاگردان پاسخ دهد و نكات مهم و اساسی درس را مرور كند.

3- ج) بحث كردن دربارة كار و نكات درسی در مسائل و موقعیت‌های جدید.

4- د) سازماندهی روابط بین سخنرانیها و اشاره به محتوای سخنرانی بعدی.

5- ه) به آگاهی رساندن وجود آزمون بعد از درس.

6- ز) معلم با شاگردان وارد مسائل غیر درسی شود تا شاگردان با رغبت بیشتری در جلسات دیگر شركت كنند.

موارد استفاده از روش سخنرانی:

1- آنجا كه هدف اصلی آموزش انتقال معلومات است.

2- موقعی كه مطالب سخنرانی به طریق دیگری در دسترس یادگیرندگان قرار ندارد.

3- زمانی كه مطالب پراكنده‌اند و معلم باید آنها را مرتب كرده  زمان  در اختیار یادگیرندگان بگذارد.

4- وقتی كه نگهداری مطالب در حافظه برای مدتی طولانی ضروری نیست.

5- زمانی كه معلم می‌خواهد یادگیرندگان را راهنمایی كند و دستورالعملهایی در اختیار آنان قرار دهد تا برای یادگیری از طریق روش‌های دیگر آماده شوند.

6- در صورتی كه تعداد شاگردان زیاد باشد.

7- در مواردی كه دانش جدید پدیدار گشته اما در كتاب و مواد آموزشی مطرح نشده است.

8- موقعی كه دانش‌آموزان خردسال و یا بزرگسالان كم سواد هستند و قادر به خواندن و فهمیدن نیستند.

9- برای ارتباط دادن یك موضوع جدید به مطالب گذشته.

10- برای توضیح دادن مطالب مشكل و پیچیده.

11- در مواردی كه معلم بخواهد تجارب شخصی خود را برای دانش‌آموزان بازگو كند.

رهنمودها و مهارت‌های عملی:

1- اصولاً سخنرانی خوب به آمادگی دقیق احتیاج دارد.

2- مطالب سخنرانی باید با پایه تحصیلی و سن دانش‌آموزان تناسب داشته باشد.

3- مطالب سخنرانی نباید طولانی و خسته كننده باشد.

4- معلم دانش‌آموزان را از پیش، در مورد رئوس مطالب آگاه كند.

5- معلم دانش‌آموزان را از پیش با وظایف خود در جریان سخنرانی آگاه كند.

6- معلم محیط فیزیكی محل سخنرانی را از نظر سرما، گرما، نور و میز و صندلی مورد ملاحظه قرار دهد.

7- معلم قبل از ارائه مطالب اصلی، دانش‌آموزان را برای شنیدن سخنرانی خود آماده كند.

8- معلم به هنگام سخنرانی، مهارت صدا و بیان را مورد توجه قرار دهد.

9- معلم از واژه‌هایی استفاده كند كه برای فراگیران قابل فهم باشد.

10- معلم سرعت بیان خود را به گونه ای تنظیم كند كه دانش‌آموزان بتوانند سخنان او را یادداشت كنند.

11- معلم باید بعد از ارائه بخشی از مطالب، مكث كرده و به تمام دانش‌آموزان و اطراف كلاس نگاه كند تا توجه دانش‌آموزان جلب شود و فرصت دهد تا سخنان معلم در ذهن آنان جایگزین گردد.

12- سخنان معلم باید قابل تقسیم به جمله، پاراگراف و بخش باشد.

13- بهتر است معلم هنگام سخنرانی گاهی جای خود را تغییر دهد.

14- معلم باید در پایان سخنرانی خود، برای پاسخ دادن به سئوالات شنوندگان وقت كافی اختصاص می‌دهد.

15- معلم سخنرانی را با یك حق مقام خوب و مؤثر و مربوط به موضوع پایان دهد و برای دانش‌آموزان تكلیف درسی تعیین كند.

محاسن:

1- از این طریق می‌توان اطلاعات جامعی را در مدت زمان نسبتاً كوتاهی در اختیار یادگیرندگان قرار داد.

2- روش سخنرانی برای افرادی كه نمی‌توانند مطالب را به خوبی بخوانند و بفهمند، روش مفیدی است.

3- معلم انعطاف‌پذیر است زیرا می‌تواند مطالب كتاب را با عبارات و جمالت قابل فهم و ساده‌تر و به سبكی متفاوت از آنچه در كتاب آماده است ارائه دهد.

4- جنبه اقتصادی دارد زیرا با این روش می‌توان همزمان بر گروه بزرگی از افراد آموزش داد.

5- معلم بواسطه توجهی كه از فراگیرانشان دریافت می‌كنند پاداش می‌گیرند و شاگردان از اطلاعات و مطالب بوسیله شور و حرارت و توجهی كه سخنرانی به آنان عطا می‌كند تقویت می‌شوند.

6- موقعیت سخنرانی پس تقویت اجتماعی، ذوق زیبایی، علاقه، اعتماد به نفس و كاهش احساس تنهایی می‌شود.

محدودیت‌ها:

1- در مواقعی كه هدف آموزش بسا مطالب پیچیده و انتزاعی و یادگیری مهارت‌های سطح بالا مانند تحلیل، تركیب و ارزشیابی است، روش سخنرانی مناسب نیست.

2- روش سخنرانی به ویژگی‌های شخصی معلم یعنی به آهنگ كلام، سبك سخنرانی، سیالی كلام، تحرك در كلاس، و حركت سر و دست او وابسته است كه به سادگی در همه افراد یافت نمی‌شود.

3- اگر شنونده هنگام سخنرانی حواسش پرت می‌شود و بخشی از سخنان گوینده را درنیابد نمی‌تواند به مطالب قبلی باز گردد و دوباره آنها را مرور كند.

4- در این روش آموزشی دانش‌آموزان فعال نیستند و قدرت خلاقیتشان پرورش نمی‌یابد و صرفاً به صورت گیرنده در می‌آیند.

5- این روش برای آموزش مهارت‌های علمی روش مناسبی نیست.

6- در این روش معلم تفاوت‌های فردی را در جریان یا دیگری در نظر نمی‌گیرد.

7- جلب توجه و تمركز فكری دانش‌آموزان در طول مدت سخنرانی مشكل است.

8- روش سخنرانی، برای ایجاد مهارت‌های كلامی در دانش‌آموزان روش مناسبی نیست.

9- روش سخنرانی می‌تواند حالات انفعالی و وابستگی را در شاگردان افزایش دهد.

10- روش سخنرانی می‌تواند وسیله‌ای برای ابراز عقاید شخصی و گرایش‌های فردی معلم باشد.

4- روش قیاس:[58] بسیاری از قواعد كلی و قابل تعمیم از طریق قیاس آموخته می‌شوند. در روش قیاسی از كل به جزء پی می‌بریم. این جریان شناختی  استدلال منطقی است كه از طریق آن از اصلی به اصل دیگر می‌رسیم. استدلال‌های هندسی مثال مناسبی از كاربرد روش قیاسی است.

مثال دیگر این است كه معلم ابتدا صفت را تعریف كند و انتظار داشته باشد دانش‌آموزان با استفاده از تعریف ارائه شده صفت را تشخیص دهند.

روش قیاسی موجب می‌شود كه شاگردان بهتر بتوانند از عهده آزمایش آن نوع مطالبی كه در یادگیری قاعده كلی و قابل تعمیم به كار برده‌اند برآیند.

ایفای نقش دیگران یا تقلیدی:

5- روش وانمودسازی یا روش تقلیدی[59]

 تعریف: تقلید یا وانمودسازی عبارت است از دسترسی به جوهر و اصل یك چیز، بدون آنكه همه جوانب واقعی آن چیز مورد نظر باشد.

هدف: هدف از به كارگیری این روش: شناختن انواع ارتباطات و برخورد‌های مرسوم در میان بزرگسالان است.

فایده: از طریق اجرای نمایش‌های اجتماعی و یا بازی‌های تقلیدی، می‌توانیم چگونگی برقراری ارتباط و انواع رفتار‌های بزرگسالان را بهتر می‌شناسیم.

بازیگری با ایفای نقش:[60] اجرای نقشی است كه هدف ان بر اساس تصمیمات قبلی تعیین شده باشد. مانند تجدید صحنه‌های قدیمی و تاریخی، حوادث اجتماعی، حوادث مهم جاری، موقعیت‌های خیالی در یك زمان یا مكان و غیره.

هدف: در این نوع بازی‌ها، دانش آموز، در نقش فرد دیگری ظاهر می‌شود و با نمایش اعمال و رفتار‌های او، شخصیت آن فرد را نشان می‌دهد و نسبت به انگیزه‌هایی كه در بروز این رفتارها و كردارها مؤثر بوده است، شناخت بهتری پیدا می‌كند.

نمایش اجتماعی[61]: اجرای نوعی نمایش گروهی است كه در آن حل مشكلات حاكم بر روابط اجتماعی انسان‌ها مطرح می‌شود. ممكن است این مشكلات در مورد كار دانش‌آموز در محیط مدرسه، منزل و یا جامعه باشد. با اجرای این قبیل نمایش‌های گروهی: دانش‌آموزان فرصت می‌یابند راه‌ حل‌های مناسب دیگری را در مورد مشكلی كه گروه با آن روبه‌رو شده است، كشف كنند.

بازی‌های وانمودسازی: به بازی‌هایی اطلاق می‌شود كه در آنها دانش‌آموزان به عنوان افراد مسئول و تصمیم‌ گیرنده، نقش‌های معینی را به عهده می‌گیرند و در چارچوب قوانین مشخصی برای رسیدن به اهداف مورد نظر، به نحوی نقش‌آفرینی می‌كنند كه گویی تمامی این اتفاقات، به طور واقعی روی داده است. در این باره می‌توان به بازی دسته جمعی معروف و رایجی به نام بازی انحصاری[62] (مونوپولی) اشاره كرد. این بازی یك نوع بازی تجارتی است كه در آن، بازیكنان به خرید و فروش مستعلات و انجام دادن فعالیت‌های بازرگانی می‌پردازند. بررسی‌های علمی نشان می‌دهد كه پس از گذشت نزدیك به بیست سال از اجرا و توسعه روش وانمودسازی: هنوز هم اطلاعات ما، در مورد تأثیر این روش در توانایی‌های شناختی دانش‌آموزان بسیار اندك است.

شكل‌گیری روش وانمودسازی را باید در سه اصل پدید آورنده، آن جستجو كرد:

در شكل‌گیری روش وانمودسازی به سه اصل زیر باید توجه داشت:

1- آموزش دهندگان وانمودسازی[63]

2- بازیها[64]

3- بازیگری

وسایل آموزش دهنده وانمودسازی همزمان با گسترش صنعت هوانوردی و فضانوردی به كار گرفته‌ شده ابزارهای آموزش دهنده وانمودسازی، نخست در آموزش خلبانان و سپس برای تربیت فضانوردان مورد استفاده قرار گرفت. این ابزارهای آموزشی با فراهم آوردن شرایط چون، خلبانان و فضانوردان در روی زمین برای پرواز‌های واقعی آموزش می‌دهند.

بازی‌ها: نیز كه بخشی از فرهنگ هر جامعه را تشكیل می‌دهند. به عنوان فعالیت های مهیج و سرگرم كننده تلقی می‌شوند در این بازی‌ها كه افراد میزان توانایی‌ها و مهارت‌های خود را به نمایش می‌گذارند با یكدیگر به رقابت می‌پردازند. بازیگری با ایفای نقش دیگران یكی دیگر از فعالیت‌های جالب نوجوانان است. كودكان وقتی در قالب شخصیت‌های مختلف ایفای نقش می‌كنند و یا در قالب شخصیت‌های داستان‌های مورد علاقه خود ظاهر می‌شوند، لذت بسیار می‌برند.

رهنمود‌ها و مهارت‌های عملی:

1- انتخاب یك موقعیت مناسب، طرح مشكل و یا یك بازی كه دانش‌آموزان را ضمن اجرای برنامه‌های نقش‌آفرینی، نمایش گروهی و یا اجرای برنامه‌های وانمودسازی، به اهداف مورد نظر در برنامه‌های آموزشی هدایت كنند.

2- نوع مسئولیت‌ها، نقش هر یك از افراد، مواد و وسایل مورد نیاز، مكان مناسب و زمان كافی به طور دقیق مشخص شود.

3- ارائه راهنمایی‌های لازم به نحوی كه تك تك دانش‌آموزان كاملاً توجه شوند كه اجرای این برنامه‌ها می‌تواند برای رسیدن به هدف‌های تعیین شده، به آنان كمك كند.

4- توضیح دقیق كلیه دستورالعمل‌ها به دانش‌آموزان.

5- پاسخ به سئوالات مربوط به فعالیت‌ها.

6- انتخاب دانش‌آموزانی كه قرار است مهارت‌ها و توانایی‌های مختلفی را نمایش بدهند.

7- كمك به دانش‌آموزان در مراحل اولیه انجام دادن این روش.

8- نظارت و سرپرستی بر اجرای روش.

9- ارائه پیشنهادهای لازم برای این كه این روش مطلوب‌تر انجام شود.

10- ارزشیابی دقیق از كم و كیف این روش كه از یك سو، به دانش‌آموزان برای فهم هدف‌های مورد نظر كمك می‌كند و از سوی دیگر، آنان را برای انجام دادن روش‌های بعدی آماده‌تر می‌سازد.

محاسن:

1- اجرای فعالیت های تقلیدی بسیار لذت بخش و هیجان‌آور است و دانش‌آموزان به شركت در این فعالیت‌ها، علاقه بسیار دارند.

2- این روش معلمان را به تهیه برنامه‌های تقلیدی ابتكاری مربوط به خودشان تشویق می‌كند.

3- اجرای این روش، به كسب تجربیاتی منجر می‌شود كه امكان وقوع آن در یك محیط واقعی وجود ندارد.

4- از آنجا كه در این روش، دانش‌آموز مستقیماً و عملاً در فعالیت‌های آموزشی درگیر می‌شود، میزان انتزاعی و مجرد بودن موضوعات برای او كاهش می‌یابد.

5- در اجرای این روش، لازم نیست كه دانش‌آموز حتماً به مهارت‌های گفتاری مسلط باشد.

6- انجام دادن این روش همكاری‌های متقابل بین دانش‌آموزان را تقویت می‌كند.

7- این روش سبب وحدت و هماهنگی در كلاس می‌شود.

8- این روش سبب ایجاد انگیزش در دانش‌آموزان كم استعداد، بی‌علاقه و كند می‌شود.

9- در این روش، حركات و رفتارها و نتایج احتمالی این رفتارها، مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.

10- اجرای این روش به معلمان امكان می‌دهد كه توانایی‌ها و استعدادهای دانش‌آموزان خود به خوبی آشنا شوند.

محدودیت‌ها:

1- هنوز تحقیقات كاملی كه دال بر تأثیر وانمودسازی در بهبود كیفیت یادگیری باشد، انجام نگرفته است.

2- اجرای برنامه‌های تقلیدی تجارتی بسیار پر هزینه است.

3- اجرای این روش، سئوال‌هایی در ذهن بسیاری از مردم به وجود می‌آورد كه خود سبب تردید در اعتبار تكنیك‌های آن می‌گردد؛ به ویژه هنگامی كه موارد بسیار مهمی از برنامه حذف شده باشد به عنوان مثال، در هنگام استفاده از وسایل آموزشی تقلیدی در رانندگی، سر و صدا و ترافیك وجود ندارد و راننده خود را عملاً در جاده احساس نمی‌كند.

4- انجام دادن این روش مستلزم گروه‌بندی دانش‌آموزان و رفت و آمد آنها در كلاس درس و ساختمان مدرسه است.

5- برای اجرای این روش، معلم و دانش‌آموزان باید از قدرت تخیل قوی‌تری برخوردار باشند.

6- اجرای این روش روابط مرسوم بین‌ دانش‌آموزان و معلم را از بین می‌برد و روابط غیررسمی را جایگزین روابط رسمی می‌كند.

7- گاه اولیای دانش‌آموزان این روش را صرفاً یك نوع سرگرمی و بازی تلقی می‌كنند.

6- روش آموزش مفاهیم و اصول انسان برای شناسایی پدیده‌ها و رویدادها، محیطی یا براساس تفاوت‌های میان پدیده‌ها و محرك‌ها به تمیز دادن میان آ‌ن‌ها می‌پردازد و یا بر اساس شباهت‌های میان پدیده‌ها و محرك‌ها به دسته‌بندی یا طبقه‌بندی میان آن‌ها می‌پردازد كه مفهوم این ؟ پس مفهوم سازی عكس تمیز دادن است و تمیز دادن مهم‌ترین پیش نیاز یادگیری مفاهیم است.

تعریف مفهوم و ویژگی‌های آن:

مفهوم به یك دسته یا طبقه از محرك‌های اشیا، رویدادها، از ریشه‌ها، مردم و ... كه در یك یا چند صفت یا ویژگی مشترك هستند.

گفته می‌شود؛ مانند كتاب هر محرك یا پدیده خاص كه دسته یا طبقه‌ای را شامل نمی‌شود مفهوم به حساب نمی‌آید؛ مانند كتاب گلستان سعدی من.

به مصداق‌های یك مفهوم، مثال‌ها، آن مفهوم می‌گویند مثلاً پایه، جای نشستن و جای تكیه دادن صفت‌های صندلی هستند. مثلاً توپ فوتبال یك مثال مفهوم‌ توپ است. به ویژگی‌های مشترك مفهوم، صفت مفهوم ویژگی‌هایی وبر كه در همه مثال‌ها یا مصداق‌های یك مفهوم حضور دارند و برای شناسایی مصداق‌های یك مفهوم ضروری‌اند صفت‌های شاخص مفهوم می‌گویند. مثلاً اندازه صفت شاخص دریاچه است.

مراحل آموزش مفاهیم:

1- انتخاب و نام‌گذاری مفهوم

2- تحلیل و شناسایی صفت‌های شاخص مفهوم

3- تعیین توالی سلسله مراتبی مفاهیم

4- ارائه تعریف و مثال‌های مفهوم

5- ارزشیابی از راهبردهای تعریف و تحلیل مفهوم و دادن بازخورد.

تعریف اصل:

به بیان رابطه بین دو یا چند مفهوم اصل می‌گویند، مانند تقویت یك رفتار سبب نیرومندی آن رفتار می‌شود.

اگر رابطه‌ای بین دو یا چند مورد خاص بیان شود اصل به وجود نمی‌آید، مانند: احمد بهترین شاگرد كلاس است.

كاربرد اصول:

1- پیش‌بینی نتایج و توضیح پدیده‌ها جدید

2- استنباط عامل رویدادها و فرضیه‌سازی

3- توضیح یا پشتیبانی از فرضیه‌ها و كنترل موقعیت‌ها

4- تصدیق پیش‌بینی و حل مسئله

مراحل آموزش اصول

1- بیان هدف‌های آموزشی

2- تعیین كلیه مفاهیم و اصول پیش ‌نیاز

3- ارائه تعریف و مثال‌ها، مختلف اصل

4- رعایت‌ ترتیب صحیح مفاهیم

5- تمرین اصل آموخته شده

6- ارزشیابی و دادن بازخورد

7- روش تدریس یاد سپاری: به حافظه سپردن انواع اطلاعات نقش حیاتی در زندگی انسان دارد. هر فرد افزون بر اطلاعات روزانه، در زندگی تحصیلی خود هم نیاز به حفظ و یاد سپاری اطلاعات دارد. هدف اساسی روش‌های یاد سپاری اطلاعات ایجاد مهارت دریافت در  واقعیت‌هاست. به دیگر سخن، روش‌های یاد سپاری ایجاد مهارت یا دیگری زبان معنادار[65] است.

اهداف آموزش و پرورش از طریق تسلط یافتن فراگیران بر محتوا عملی می‌گردد. تسلط بر محتوا عملی نمی‌شود، مگر آن كه فراگیران بتوانند به صورت معنادار اطلاعات را به یاد بسپارند. پس، هدف اساسی روش تدریس یاد سپاری اطلاعات آموزش شیوه صحیح معنادار كردن اطلاعات دریافتی و انبار كردن اطلاعات در حافظه و انتقال مطلوب‌ آنهاست.

مفاهیم احساسی روش تدریس یاد سپاری: مفاهیم عمده این روش، تكنیك‌ها یا فنون اصلی تقویت حافظه برای یادگیری مطالب درسی هستند.

1- آگاهی:[66] پیش از به یاد سپاری هر چیزی، ما باید به آن توجه نشان دهیم یا روی آن متمركز شویم.

2- مشاهده:[67] مشاهده، استفاده از همه حواس برای كسب اطلاعات درباره اشیاء رویدادها و ... است كه برای كسب آگاهی اولیه بسیار ضروری است. هر چیزی كه در ابتدا به آگاهی لازم به دست آوریم فراموش نخواهیم كرد (لوریان و لوكاماس 1974).

3- پیوند:[68] هر اطلاع جدید را می‌توان آموخت، به شرط این كه آن را بتواند به پیش آموخته مابین راو (آپهید، 1974).، نیز عبارت Apiece, fpi برای تلفظ درست «Piece».

4- سیستم اتصال:[69] محور اساسی روش یاد سپاری ارتباط دادن یا پیوند دادن او یا چند فكر با ایده با یكدیگر است. پیوند دادن افكار و ایده‌ها به یكدیگر سبب روشن شدن افكار می‌گردد. مانند: «الكترون جز آب روان جویبار در كنار خط آهن جاری بود».

5- ایجاد پیوند مضحك:[70]  دوام پیوند‌های زمانی افزوده می‌شود كه پیوند های خنده‌دار و عجیب ایجاد می‌شود. برای مثال، برای ایجاد پیوند مضحك بین كلمه‌هایی چون زنبور، شیر، لیوان و درخت به این صورت عمل می‌كنیم: زنبور شیر را در جنگل نیش‌ زد؛ شیر تند دوید و در زیر درختی در لیوان آبی غرق شد.

6- كلمه كلید:[71] كلمه كلید نماینده یك متن یا یك گفتار است متون و گفتارهای بلند را می‌توان در مناسب چند كلمه كلید خلاصه كرد.

مانند: هیچ گاه اتفاق نمی‌افتد كه در زندگی «آموزش» حضور نداشته باشد.

زندگی و آموزش كلماتی كلیدی جمله بالا هستند.

مراحل روش تدریس یاد سپاری:

1- توجه به مطلب: در این مرحله معلم تلاش می‌كند توجه دانش‌آموزان را از طریق هدایت آنان به خط كشیدن زیر مطلب كلیدی فهرست كردن و ... به متن درس جلب كند.

2- ایجاد ارتباط: در این مرحله مسلم دانش‌آموزان را بر استفاده از فنون یادگیری، مانند روش اتصال كلمه كلمه‌ها، كلیدی مرحله نخست تشویق می‌كند.

3- افزون بر تصاویر حسی: در این مرحله هم می‌توان از راهبرد‌های مرحله دوم استفاده كرد. با این همه توصیه می‌شود از ایجاد پیوند مضحك بیشتر استفاده شود.

4- تمرین یادآوری: تمرین و تكرار اطلاعاتی كه برای یادگیری در نظر گرفته شده است، سبب می‌شود انتقال یاد گرفته‌ها به نحو مطلوبی صورت پذیرد. افزون بر این، تمرین سبب پدید آیی تبحر و تسلط می‌گردد.

در این مرحله دانش‌آموزان به صورت روبه‌رو تمرین می‌پردازند.

8- روش پیش زمان دهنده:[72] در روان‌شناسی شناخت‌گرا یادگیری ایجاد تغییر در ساخت‌شناسی[73] و فرآیندهای ذهنی است. دیود آزوبل ( 1963،1968) واضح یكی از نظریه‌های معروف شناختی است كه نظریه یادگیری معنی‌دار كلامی[74] نام دارد.

هرم ساخت شناختی: به باور روان‌شناسان شناختی، یادگیرنده در نتیجه یادگیری در ذهن یا حافظه خود یك ساخت شناختی تشكیل می‌دهد كه در آن اطلاعات مربوط به رویداد‌های مختلف نگهداری می‌شوند و سازمان می‌یابند.

در نظریه آزوبل، ساخت‌ شناختی عبارت است از مجموعه‌ای از اطلاعات، مفاهیم، اصول و تصمیم‌های سازمان یافته‌ای كه فرد قبلاً در یكی از رشته‌های دانش‌آموزان است. در هرم ساخت شناختی سر  كلی‌ترین مسایل و مفاهیم در راس سرم قرار دارند و مفاهیم و مطالبی كه از كلیت و جا ملیت كمتری برخوردارند در میانه سرم، و بیشترین  اطلاعات جزئی در اقباعه‌هایش هرم در این سرم یا سلسله مراتب ساخت شناختی، هر مطلب از مطالبی كه پایین‌تر از آن قرار دارند كلی‌تر، انتزاعی‌تر و خلاصه‌تر است واقعی‌اند.

مفهوم معنی‌دار: وقتی كلی مفهومی مقابل ارتباط افراد با شفاهی باشد كه از پیش در ساخت شناختی فرد وجود دارند آن مفهوم معنی‌دار كیش

 یادگیری معنی‌دار: در نظریه آزوبل، یادگیری كه معضلی را از راه ایجاد ارتباط طبق مطالبات  و مطالب  قبلاً آموخته شده ایجاد‌ می‌شود.

یعنی بین مطالب جدید و ساخت شناختی فرد نوعی ارتباط قرار می‌گردد و مطالب تازه جذب سرم ساخت شناختی می‌شوند كه این فرآیند مشمول[75] نامیده می‌شود.

پیش سازمان دهنده: پیش سازمان دهنده مجموعه از مفاهیم كلیدی و بسیار جامع مربوط بر مطالب یادگیری است كه مفاهیم و اطلاعات كمتر جامع تحت مشمول آن قرار می‌گیرند و جذب هرم شناختی فرد می‌شوند.

اهداف اساسی روش تدریس پیش سازمان دهنده:

1- ایجاد آمادگی ذهنی برای دریافت مطلب درسی از طریق یك ساخت سازمان یافته

2- بها دادن به پیش آموخته‌های دانش‌آموزان

مفاهیم اساسی روش تدریس پیش سازمان دهنده

1- ارائه اطلاعات كلامی: آزوبل باور بر این دارد كه می‌توان مفاهیم و واقعیت‌های مطالب بررسی را به صورت كلامی ارائه كرده و سطح معنی دارد آن را هم حفظ كرد: رونق نظر آزوبل، با ارائه پیش سازمان دهنده‌ها ساخت شناختی برای دریافت اطلاعات جدید آماده می‌گردد. همچنین پیش سازمان دهنده‌ها، سبب مستحكم كردن ساخت شناختی می‌گردد.

2- میزان معنادار بودن: به باور آزوبل ساخت شناختی هر شخص عامل اصلی ناظری معنادار بودن مطالب جدید و مقدار دریافت و نگهداری آن در حافظه است.

به طور كلی پیش سازمان دهنده در برگیرنده موضوعی كلی است كه جنبه كلی و فراگیر دارد و در آغاز درس مطرح می‌شود.

این مضمون از طرفی به مباحث و آموختنی‌های پیشین مربوط می‌گردد و از سویی دیگر باید ابهام‌های فراگیری مباحث  می‌شود و بدین وسیله تمام مباحث به صورت یك ساخت شناختی منظم و سازمان یافته در می‌آید (خلخالی، 1362).

منظور از مطالب جدید و ساخت شناختی در شكل ... به روشنی نشان داده شده است.


جهت دریافت فایل رابطه بین تدریس ویادگیری لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

برچسب ها : رابطه بین تدریس ویادگیری , دانلود رابطه بین تدریس ویادگیری , تدریس , یادگیری , روش تدریس , علوم اجتماعی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر