امروز: شنبه 8 اردیبهشت 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
لینک دوستان
بلوک کد اختصاصی

بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI

بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPIدسته: روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید: 26 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 250 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 151

شخصیت، مفهومی است كه به ویژگی های مشخص و ملموس و واكنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود واژه شخصیت ترجمه كلمه پرسونالیتی است كه خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسك اقتباس شده است نقابی كه بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است در حالی كه امروزه روانشناسان این مفهوم را به

قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI  

 فهرست مطالب

فصل اول

1-1:مقدمه...............................................................................................

1-2: موضوع پژوهش.............................................................................

1-3: هدف پژوهش..................................................................................

1-4:فایده واهمیت پژوهش......................................................................

1-5: فرضیه های پژوهش......................................................................

1-6:تعریف عملیاتی متغیرها....................................................................

فصل دوم:

پیشینه پژوهش........................................................................................

الف:مبانی نظری.......................................................................................

ب:تحقیقات انجام شده.............................................................................

فصل سوم:

3-1: مقدمه..............................................................................................

3-2:جامع آماری.....................................................................................

3-3: نمونه و روش نمونه گیری.............................................................

3-4:ابزار اندازه گیری............................................................................

3-5:روش آماری....................................................................................

فصل چهارم:

تحلیل داده ها...........................................................................................

فصل پنجم:

5-1: بحث و نتیجه گیری.........................................................................

5-2:محدودیت های تحقیق......................................................................

5-3:پیشنهادات تحقیق.............................................................................

5-4: خلاصه تحقیق.................................................................................

منابع:

پیوست:....................................................................................................

آزمون شخصیتی چندوجهی مینه سوتا(MMPI)....................................

فصل اول

1-1:مقدمه

1-2:موضوع پژوهش

1-3:هدف پژوهش

1-4:فاید و اهمیت پژوهش

1-5:فرضیه های پژوهش

1-6:تعریف عملیاتی متغیرها

1-1:مقدمه

بی تردید میتوان گفت یكی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانكه با اندكی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی كاربرد این مفهوم می شویم. كاربردهایی كه براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.

كاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است كه توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذكر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.

در تعاریفی كه از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد كه ناشی از نظریه های گوناگونی است كه نظریه پردازان درباره چگونگی تشكیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر،1373ص121)

ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی كه در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی كرد.

شخصیت یك مفهوم انتزاعی است كه معرف تركیبی از اعمال افكار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یكسانی نیستند. هر چند كه شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراكی نیز می باشند شخصیت یك فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.

شخصیت، مفهومی است كه به ویژگی های مشخص و ملموس و واكنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه كلمه پرسونالیتی است كه خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسك اقتباس شده است نقابی كه بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی كه امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به كار می برند.

منظور از شخصیت مجموع كیفیت های موروثی و اكتسابی است كه خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد می‌كند. كیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی كه كیفیت های اكتسابی كه منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است كه مشكلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است كه فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.

آلپورت كه از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است كه رفتارها و افكار خاص او را تعیین می‌كند.

گیلفورد، چنین اظهار می دارد كه شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره كتل معتقد است كه شخصیت امكان پیش بینی آنچه را كه فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می‌كند. در مجموع باید گفت این سه به تركیبی از اعمال ،افكار هیجانات وانگیزش های مشخص كه در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.

در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینكه مانند آلپورت و آیزنك به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند كه این  انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی كنیم.شخصیت یك سازه است كه نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری كه به میزان و كیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن           می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این كار از روش های مختلفی چون تست های فرافكن و روان تحلیلی و‌آزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافكن در جهان تست رور شاخ می‌باشد كه تاكنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.

این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.

وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال كاركردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،1371،ص 141)

بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست كه در این مختصر نمی گنجد.

یكی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یكی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن كار كنیم. شخصیت یك سازه است كه میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه كرد و به همین دلیل براساس رویكردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذكر كرده اند.

در اینجا تنها از نظریاتی چند  از جمله فروید می گوئیم كه شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یك سیستم كوشش ها كه ماخذ رفتار است پایه گذاری كرد.

دیدگاه روان كاوی بنا به شرایط خاص آن زمان كه دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شكل تفكیك شده وعناصر متشكله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشكل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان كرد. هر یك از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یكدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین كننده رفتار است(قرچه داغی، 1372،ص 98)

مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی كه رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می كنند همان الگوی یادگیری محرك-پاسخ و الگوی محرك-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند كه فرد در قبال محرك های مختلف محیطی از خود نشان می‌دهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرك ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرك ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین كننده ای در تغییر و تكوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد كه در آن رشد می یابند.

جدای از تعاریفی كه برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم كه در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندك بسنده می كنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی كهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است كه همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی می‌باشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن كرچمر وشلدن می‌باشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویكرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ كه مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ كه شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل می‌كند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشكل از دو عنصر مزاج و منش      می داند و چنین عنوان می‌كند كه قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی كه منش ها  جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید كه تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفكیك میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را كه هر یك دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح می‌كند: تیپ پذیرا تیپ استثماركننده،تیپ بازاری، تیپ احتكاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیك. او معتقد است كه شكل های مختلفی از این سنخ ها را ممكن است افراد داشته باشند اما یك تیپ بیشتر عمل می‌كند وآن شكل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شكل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.

آدمی، تكامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان می‌دهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می كنند. دگرگونی هایی را كه در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما  تغییراتی كه در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت می‌باشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، 1372،ص99)

رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم كه به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست كه یكی ثبات شخصیت را مطرح می‌كند و معتقد است شخصیت فرد از همان كودكی شكل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند كه انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریكسون كه قائل به رشد در طول زندگی است.

رشد شخصیت از نظر بسیاری از دانشمندان متفاوت است.مثلا از دیدگاه فروید شخصیت به وسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین می شود واما یونگ اعتقاد د ارد كه رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و در زندگی او موثر بوده و به شخصیتش شكل می بخشد و نه تنها شخصیت انسان را محصول گذشته می داند بلكه آینده را با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می داند و به نظر او انسان همیشه در حال رشد بوده وكوشش وی جهت رسیدن به چیزی در آینده است(پارسا ،1371،ص107)

در مبحث عوامل بر شخصیت باز شاهد همان بحث قدیمی وراثت و محیط هستیم. از یك طرف وراثت گرایان هستند كه می گویند نود درصد رفتارهای مان منتج از ژن های ماست كه منظور اطلاعاتی است كه از طریق DNA انتقال پیدا می‌كند یعنی سلول های متفاوت جنسی و در انتها ساخت یك انسان جدید و نمودار شدن یك صفات مشخص. از طرف دیگر محیط گرایان هستند و رفتارگرایان مانند واتسون كه معتقدند هر چه هست محیط است و این ذهن لوح سفیدی است كه به مرور به واسطه تاثیرات محیطی نقوشی روی آن بسته می شود. گفتنی است این گروه اختلالات شخصیتی را نیز نتیجه عوامل نامساعد محیطی و نابهنجاری های جامعه می دانند. این دو دیدگاه افراط و تفریط دارند ودیدگاه درست تر این است كه تعامل بین این دو موجب می شود یك سری صفات از راه وراثت منتقل شوند و در اثر میان كنش با محیط شخصیت ساخته شود. از میان معتقدان به تعامل محیط و وراثت ریموند. بی .كتل را می توان نام برد.

شخصیت سازه ای است كه با بالا رفتن سن آدمی پیچیدگی بیشتری می یابد به طوری كه هر چه زمان می گذرد رفتارها و واكنش های كلی كودك شكلی اختصاصی تر به خود می گیرند و نهایتا شخصیت سازمانی پویا و پایدار می شود كه حاكم بر رفتار فرد است و به نسبت انسجام و وحدت درونی خود در موقعیت های مختلف واكنش های مقتضی از خود نشان می‌دهد(شفیع آبادی، 1373،ص115)

در این فرآیند رشد و تحول عوامل بسیاری دخلیند كه در بحث وراثت می توان مفاهیمی چون:هوش ،استعداد،یادگیری ،حافظه ،خلاقیت ،انگیزش پذیری و… را مطرح نمود.همچین نحوه عملكرد غدد درون ریز از اهمیت بالایی برخوردار است. در مجموعه عوامل محیطی، ابتدا محیط قبل از تولد را داریم كه تحت تاثیر عواملی چون رحم مادر، تغذیه و بهداشت تن و روان مادر قرار دارد. سپس به محیط بعد از تولد می رسیم كه عناصری چون: والدین، خانواده، تغذیه، مدرسه، فرهنگ و وضعیت اقتصادی اجتماعی را در بر می گیرد.

وقتی عوامل موثر بر شخصیت را در بعد محیط بعد از تولد مورد بررسی قرار دهیم بی شك یكی از برجسته ترین عناصر مسائل جنسی است و ما بنا داریم از میان این عوامل با تاكید بیشتری به این بخش بپردازیم:

بی تردید تمایلات جنسی شخص، چنان با كل شخصیت او در هم آمیخته و بر برداشت او از خود روابط او با دیگران والگوهای كلی رفتار او اثر می گذارند كه صحبت از شخصیت منهای مسائل جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیرممكن است. تمایلات جنسی هر شخص بستگی به سه عامل پیوسته به هم دارد: هویت جنسی او، جنسیت او، و رفتار جنسی او. این عوامل كه در رشد، پیشرفت، وعملكرد شخصیت و تاثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی، تاثیر می گذارند مجموعه عوامل روانی-جنسی نامیده می شوند. واضح است كه تمایلات جنسی چیزی بیشتر از سكس فیزیكی، خواه با مقاربت و خواه بدون آن و چیزی كمتر از تمام وجوه رفتار معطوف به كسب لذت است. رفتار جنسی انسان گوناگون است و تحت تاثیر متقابل عواملی پیچیده قرار دارد.

رفتار جنسی را میتوان در دو حوزه بهنجار و نابهنجار بررسی نمود هر چه تعریف دقیق هر یك از این دو شكل به نظر می رسد اما رویهمرفته رفتار جنسی نابهنجار را آسان تر می توان توصیف نمود: یعنی رفتار جنسی كه برای خود یا دیگری مخرب است قابل هدایت به سوی یك شریك جنسی نیست تحریك اعضا جنسی اولیه را مستثنی میدارد به طور نامتناسبی با اضطراب و احساس گناه همراه است و حالت جبری دارد. با این حال تعیین مرزی دقیق و قاطع خالی از اشكال نیست. مثلا گاه روابط جنسی خارج از محیط زناشویی.خود ارضایی، وانواع مختلف تحریكات جنسی كه به اعضای غیر از از دستگاه جنسی اولیه مربوط می گردد، بسته به زمینه كلی، باز هم ممكن است در محدوده بهنجاری قرار بگیرد.

در طبقه بندی نابهنجاری های رفتار جنسی ابتدا پارافیلیاها و سپس اختلالات كنشی جنسی و سایر اختلالات جنسی هستندكه در فصول بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.

1-2:موضوع پژوهش

بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج با آزمون MMPI.


1-3:هدف پژوهش

در پژوهش حاضر هدف عمده انجام یك تحقیق علمی است كه مبتنی بر مسائلی فرهنگی-بومی ایران عزیزمان باشد و در حد بار علمی خود در مقام پاسخدهی به سوالات وابهامات موجوددر این زمینه برآید. در این پژوهش سعی خواهد شد با شناسایی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج، كه به دلیل فقدان تجربه ارگاسم همواره دچار رنجی پنهان وخاموش بوده اند قدمی هرچند كوچك در راه شناخت و رفع این مفصل برداشته شود. باشد كه تحقیقاتی از این دست بتوانند رهگشای راهی شوند كه شادكامی جنسی را برای زنان مطلوب به ارمغان آورد.

همچنین تلاش در جهت هر چند پربارتر نمودن حیطه پژوهش های روان شناسی در ایران از جمله هدف های این تحقیق می‌باشد.

1-4:فایده و اهمیت پژوهش

بی تردید یكی از تمایلات اساسی انسان نیاز جنسی است و با اینكه عدم ارضا ی آن متضمن هیچ انحرافی از تعادل زیستی نیست و تا اندازه ای مستقل از محرومیت و سیری است اما علاوه بر اینكه متضمن بقای نوع است به طور غیرمستقیم می تواند بر مسائل و نیازهایی كه موجب تعادل زیستی می باشند تاثیر بگذارد. ارضای صحیح غریزه جنسی نقش اساسی در آرامش روح و روان انسان دارد واگر این نیاز راضا نشود عوارض وناراحتی های روحی فراوانی را برای شخص ایجاد خواهد كرد. این مشكل غالبا در ناسازگارهای خانوادگی نقشی را در پشت پرده بازی می‌كند كه با یك نگاه روان شناسانه می توان آن را كشف نمود.

چگونه است میان اشخاص كه علی الوصول باید به هم علاقمند و دوستدار یكدیگر باشند مجادله در می گیرد و صحبت های تلخ رد و بدل می شود به نیروهای مختلفی میتوانند اسباب فرسودگی احساسات خوشایند را بعد از ازدواج فراهم سازند.

به جرات میتوان گفت یكی از عمده ترین این نیروها برآورده نشدن انتظارات در زمینه مسائل جنسی است در حالی كه اگر همسران از آنچه خود و شریك زندگی هشان را راضی تر می‌كند اطلاع و درك بیشتر داشته باشند می توانند به روابط خود غنای بیشتری ببخشند.

موضوع مورد پژوهش ما یعنی سردمزاجی ما یعنی سردمزاجی زنان دقیقا در همین حیطه قراردارد.متاسفانه در جامعه ما در این مورد بررسی های لازم به عمل نیامدها است. به نظر می رسد این فقر پژوهشی را بتوانن با توجه به شرایط و ویژگی های خاص كشور ما تبیین نمود. برای مثال در جامعه مذهبی ماممنوعیت های خاصی در حوزه مسائل جنسی به معنای نیرویی كه ظواهر و نمودهای آن بایستی آشكارا مورد بررسی قرار نگیرد ایجاد شده است . از جانب دیگر مردم خود به دلیل شرم و حیاء خاص جامعه ایرانی قادر به بیان صریح مسائل جنسی خود نیستند. در نتیجه نیاز مبرمی برای انجام تحقیقاتی كه متكی بر فرهنگ خود می‌باشد احساس می شود.

مسلما راه حل هایی كه در محافل پزشكی و غیره برای این معضل در نظر گرفته می شود چنانچه براساس تحقیقات مبتنی بر فرهنگ بومی ایران باشد بسیار سودمندتر و كاراتر از زمانی خواهد بود كه از مدل های غربی استفاده شود. معضل فوق را كافی است تنها در بعد خانواده مدنظر قرار دهیم تا متوجه گستردگی ابعاد آن چه از لحاظ ایجاد محیطی آشفته برای فرزندان و لطمه به نقش تربیتی و سازنده خانواده و چه از لحاظ كاهش بازدهی اقتصادی و.. شویم.

از آنجایی كه بیش از 80% مسائل وا ختلالات جنسی منشا روانی دارند، این مبحث در روان شناسی جایگاه خاصی دارد و شایسته است كه برای هر چه پربارترین نمودن این حیطه تلاش های لازم صورت گیرد.

1-5:فرضیه های پژوهش

فرضیه های این پژوهش به ترتیب عبارتند از:

-فرضیه های صفر

1-HO –تفاوت معنی داری بین میزان هیپوكندریای زنان سردمزاج وعادی وجود ندارد.

2-HO-تفاوت معنی داری بین میزان افسردگی زنان سرد مزاج وعادی وجود ندارد.

3-HO-تفاوت معنی داری بین میزان هیستری [1]زنان سرد مزاج وعادی وجود ندارد.

4-HO-تفاوت معنی داری بین میزان سایكوپاتی [2]زنان سرد مزاج وعادی وجود ندارد.

5-HO-تفاوت معنی داری بین میزان پارانوئیای[3] زنان سرد مزاج وعادی وجود ندارد.

6-HO-تفاوت معنی داری بین میزان اضطراب و تنش [4] زنان سردمزاج و عادی وجود ندارد.

7-HO-تفاوت معنی داری بین میزان اسكیزوفرنیای [5]زنان سرد مزاج و عادی وجود ندارد.

8-HO-تفاوت معنی داری بین میزان مانیای [6] زنان سسرد مزاج وعادی وجود ندارد.

فرضیه های خلاف

1-HA-تفاوت معنی داری بین میزان هیپوكندریای زنان سرد مزاج وعادی وجود دارد.

2-HA-تفاوت معنی داری بین میزان افسردگی زنان سرد مزاج وعادی وجود دارد.

3-HA-تفاوت معنی داری بین میزان هیستری زنان سرد مزاج و عادی وجود دارد.

4-HA-تفاوت معنی داری بین میزان سایكوپاتی زنان سرد مزاج و عادی وجود دارد.

5-HA-تفاوت معنی داری بین میزان پارانوئیای زنان سرد مزاج وعادی وجود دارد.

6-HA-تفاوت معنی داری بین میزان اضطراب و تنش زنان سرد مزاج وعادی  وجود دارد.

7-HA- تفاوت معنی داری بین میزان اسكیزوفرنیای زنان سرد مزاج وعادی وجود دارد.

8-HA-تفاوت معنی داری بین میزان مانیای زنان سرد مزاج وعادی وجوددارد.

1-6:تعریف عملیاتی متغیرها

1)زنان سردمزاج: در این تحقیق اصطلاح زنان سرد مزاج به افرادی اطلاق می شود كه در بیش از 50% موارد فعالیت های جنسی خود، توانایی رسیدن به مرحله ارگانیسم را ندارند( اسلامی نسبت بجنوردی، 1373،ص43)

2)زنان طبیعی: در این تحقیق اصطلاح زنان طبیعی به افرادی اطلاق می شود كه در بیش از 50% موارد فعالیت های جنسی خود، توانایی رسیدن به مرحله ارگاسم را دارند.

3)ویژگی های شخصیتی: در این تحقیق با توجه به اینكه از آزمون MMPI برای بررسی شخصیت استفاده میشود، بنابراین ویژگی های شخصیتی شامل آن چیزیست كه با تست 71 سوالی MMPI سنجیده می شود( ضیائی فرد،1374،ص17).

فصل دوم

پیشینه تحقیق

الف:مبانی نظری

ب:تحقیقات انجام شده


الف:مبانی نظری

در این فصل به توضیح پیرامون نظریه های مرتبط با موضوع می پردازیم. قبل از شروع بحث، ابتدا به طور اجمالی نظریه و نظریه پردازی را بررسی می كنیم:

كرلینگر می گوید: نظریه یعنی مجموعه مفاهیم، سازه ها، تعاریف و قضایای مرتبط با هم كه از طریق تشخیص روابط بین متغیر و به منظور تبیین و پیش بینی پدیده ها، یك نظر نظامدار در مورد آن پدیده ها ارائه می‌كند. حال ممكن است این سوال مطرح شود كه چرا باید به دنبال نظریه برویم؟

این مسئله ای است كه در سال های اخیر مورد بحث وگفتگو قرار گرفته است. اصولا بی نظریه بودن وضع معتبری در روان شناسی نیست و نظریه پردازی جز لازم و فرایند پویای روان شناسی است و ما اغلب بدون داشتن یك نظریه حتی نمی دانیم از كجا شروع كنیم.

لازم به ذكر است كه نظریه های هیچ وقت صحیح یا غلط نیستند، گر چه دلالت ها و استناج های ناشی از آنها ممكن است صحیح یا غلط باشد. یك نظریه تنها براساس شاخص هایی می تواند مفید یا غیرمفید باشد و نمی توان حكم به اثبات یا نفی آن كرد.

هر نظریه مانند یك فیلتر عمل می كند، یعنی هر نظریه اجازه ورود یك سری پیش فرض ها را به درون خود می‌دهد و یك سری دیگر را اجازه نمی دهد. هر نظریه به  ما امكان می‌دهد اولا اهدافی را كه از مطالعه داریم از طریق پیش فرض هایی كه در نظریه هست مشخص كنیم و ثانیا به سوال هایی كه برایمان پیش می آید با آن پیش فرض ها پاسخ دهیم(جمالفر، 1373،ص 79)

گفتنی ست محدود كردن خود به چهار چوب یك نظریه لذتی ندارد و باید تمام نظریه های اساسی را خواند و درك كرد وسپس آن اصول و مفاهیمی را كه برای موقعیت های خاص با ارزش هستند انتخاب كرد و به كار بست.

اما فایده نظریه های مربوط به شخصیت به خصوص در این است كه در برابر تحقیقات تجربی و آزمایشگاهی كه فقط گوشه ها یا جنبه های محدودی از شخصیت را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند، در باره ارتباط این گوشه ها یا جنبه ها و در نتیجه در باره چگونگی تشكیل و تحول شخصیت به بحث و تحقیق می پردازند.

نظریه های مربوط به شخصیت هر چند كه با هم فرق دارند، اما در بعضی موارد واصول شباهت هایی دارند از این رو سعی شده است بر مبنای این شباهت ها به نوعی طبقه بندی صورت گیرد یعنی هر چند نظریه زیر یك عنوان كلی آورده شود.البته ممكن است نظریه ای كه به یك اعتبار در طبقه ای آمده است به اعتباری دیگر در طبقه ای دیگر قرار گیرد. در نتیجه هیچ طبقه بندی نمی تواند خالی از عیب و نقص باشد وقطعی محسوب گردد(جمالفر، 1373،ص112)



قیمت فایل فقط 5,900 تومان

خرید

برچسب ها : بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI , زنان سردمزاج وعادی , شخصیتی زنان سردمزاج , طرح توجیهی بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI , دانلود بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI , روانشناسی , , , دانلود طرح توجیهی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر